پست قبلیمون که برای آرژانتین اومد داشت
الانم همونه که بود
باز هم دلمون روشنه که بازی تو همین وقت اضافه تموم می شه به نفع آرژانتین
به حق همون ساعت اون دفعه ای
حیاط دیوانه خانه
یادداشت‌های آقای لاغر
آخه قربونت برم ، ما که بنامون رو خشتی/گلی گذاشتن ؛ خر که نیستیم داداش ، حالیمونه ، ما رو چه به گرانیتی ها و نما آلکوبوندیا ؟ ها ؟
پ.ن : بحثم کس خاصی نیست ها ؛ نه آی کیو بحث معماری هم نمی کنم ؛ اصلن بحث خاصی نمی کنم من ، کلن همینجوری
1:52 AM |
لاغر |
برای سومین بار توی این دوره گل آرژانتین روی اشتباهات مسخره ی کمک داور ها ( که اتفاقن این دوره عالی کار کردن ) مردود اعلام می شه ! ! ! ولی بد به دلت نیار ، دل ما روشنه ؛ تو همین وقت اضافه قال کندست ؛ به حق همین ساعت
12:30 AM |
لاغر |
چی توز حلقوی ارتجاعی
: دی
. . . . .
پ.ن : فکر کن ... چه کثافتی !!!
3:19 AM |
لاغر |
خدایا ،
آنچه برای خود می پسندی برای من هم بپسند ،
و آنچه را برای خود نمی پسندی برای من هم نپسند ؛
خدایا ،
به گمانم دیگه الان کم آوردی و داری کله ت رو می خارونی ؛
فکری شدی که از کجا خوردی ... ؛ هان ؟
بیخیال، خدای عزیزم ،
زیاد جدی نگیر ،
سی ِ خودت باش که ما هم سی ِ خودمونیم ... ؛
4:12 AM |
لاغر |
دلم یه پسر می خواد
هم سن و سالای الان خودم
شایدم یه جیز کوچیکتر
الان ها
نمی دونم که دلم می خواد من کنار اون باشم یا اون کنار من ؟
البته فکر می کنم می فهمم چمه
در عین حال این دفعه رو همه رقمه از هرگونه نشانه شناسی استقبال خواهم کرد
1:41 AM |
لاغر |
هرجوری حساب کنی میبینی دیگه الان وقتشه که همه ی اختلافات رو کنار بگذاریم و یکصدا فریاد بزنیم
زنده باد آرژانتین
آره ، مثل اینکه راستی راستی غول های آبی و سفید از خواب بیدار شدن
پ.ن : چون یادداشت فوتبالی نوشتن رو دیگه هیچ رقمه بلد نیستم دفاع از عشقم آرژانتین رو می سپارم به این دوست که قطعن بهتر از من از عهده ی این مهم بر می آد اونم تو این شرایط حساس
11:26 PM |
لاغر |
...
بچه ی اول : بر پدرت لعنت خورشید ! یک بافه از موی خورشید را می کشد ، به غضب
بچه ی دوم : بر پدرت لعنت خورشید ! بافه ای دیگر از موی خورشید را می کشد ، به محکمی
بچه ی سوم : بر پدرت لعنت خورشید ! طره ی مویی از خورشید می کشد ، به سختی
مهربان : بر خودت لعنت خورشید ! و چین زلف از خورشید می کشد ، به نرمی اما
...
سلام بر خورشید ؛ محسن مخملباف
3:09 AM |
لاغر |
چون بچه ی بی شعور و دهن بینی هستم اصولن و الانه فکر می کنم نوشتن راپورت روزانه از از برنامه هایی که می بینیم از تلویزیون یا در واقع ما جراهای من و تلویزیون توی وبلاگ مده این روزها ومی فروشه 2 تا از همین قماش هر چند بی ربط به هم درذیل می آ د
یک اینکه امروز کانال وزین و محترم آرته دو والموی دوست نازکتر از عسلمون میلوش فورمان رو برامون پخش کردن که بفهمیم جون به جونمون کنن هممون هنوزهمون پیکانیم و کشته ی رمانس / درام ؛
هیچی هم که نخوام بگم از فیلم نگفتن از بازی درخشان آکتور ها ی اصلی نخ سوزن این خانوم آنت بنینگ جذاب دیگه بی انصافیه
دو اینکه آقا خیلی حرفه با این همه توهم وادعا ی خیلی چیزها امروزیعنی پانزده خرداد وقتی تلویزیون طبق رسم این بیست و چند سال تکه هایی از صدای سخنرانی امام خمینی در سال 42 رو پخش میکنه جایی که میرسه به فریاد های "... علمای نجف به داد اسلام برسید ؛ علمای قم به داد اسلام برسید ؛ ... رفت اسلام ..." باز مو به تنت سیخ بشه ! بدون اینکه بفهمی از کجا داری می خوری
یادم افتاد به سالهای قبل تر و جوجه جوون 16 -15 ساله ی آرمان طلب چریک مسلمان که توی کتاب ها و نوارهای شریعتی می گشت دنبال غایت آمال و آرمان و آرزوهاش و اینکه چطور مو به تنش سیخ می شد وقتی می شنید این جمله رو که : و ان الله شاء ان یراک قتیلا ؛ یعنی و خداوند دوست داشت که ترا کشته ببیند
12:54 AM |
لاغر |
از اردبیل برگشتیم
نه حال و حوصله ی وقایع نگاری است فی الحال نه اصولن چیز دندانگیری بود در این سفر برای گفتن و نوشتن
دلتنگ این شهر سیاه و کثیف و شلوغ خودمان هم شدیم
دلتنگ این دنیای مجازی هم
دلتنگ بعض از دوستان مجازی هم
دلتنگ تر خواندن بعضی ها هم
.................................................................................................................
در راستای تصمیمان برای کمی توجه بیشتر به علایق فرو خورده مان در زندگی ؛ زنگی هم زدیم به آقای فیلمساز باهوشه
سفرند و مشغول کار فیلم برداری
رویمان نشد که کنجکاوی تلفنی کنیم بعد اینهمه مدت بی خبری
قرار دیدارمان ماند برای 2 هفته ی دیگر که برگردند
................................................................................................................
ببینم می شود لود کنم این بهانه های ساده ی خوشبختی ! را
کم کمک دارد خفه ام می کند این بوی گندیدگی ام
10:05 PM |
لاغر |