Monday, October 30, 2006
پيرو تماشاي فيلم ميم مثل مادر
آقاي رسول كيميايي ! ببخشيد ملاقلي پور
با سلام
آخه قربون سردرداي عصبيت برم . . . مي دوني . . . مي خوام بگم آره زمونه بد شده ، خيلي هم بد شده ، اما جان جفتمون ، به سرت قسم ، هنوز نداريم پسرايي كه تو پارك ماسك اكسيژن از دهن يه بچه ي هفت هشت ساله ي معلول در بيارن و بدزدن و قهقهه بزنن ... متوجه منظورم هستي كه ؟! مي دوني ... درسته يزيد هم آدم بدي بود ولي خوار قحبه نبود كه ؛ امام حسين و ياراش هم شهيد شدن ، به گا كه نرفتن
از همه ي اين حرف ها گذشته خيلي هم باهات حال مي كنم همونجور كه خيلي بيشتر با آقاي كيميايي ؛ بدون اينكه فيلم هاشو دوست داشته باشم ؛ حاليته كه ؟! خب ديگه چه خبر احوال ؟ اوضاعت خوبه ؟ تو هم برام نامه بنويس
ارادتمند : لاغر


Thursday, October 26, 2006
سردرد دارم