Monday, July 30, 2007
" ... خبر بد زود می رسد آقا ! "


Friday, July 27, 2007
ما ؛
ما ؛
ما ؛
ما لاغر نیستیم ؛
ما صید لاغریم ؛
ما ؛
ما ؛
ما ؛ ...


Wednesday, July 25, 2007
پاچه می گیرم
.



Saturday, July 21, 2007
از اونجا که دو تا دسته گلی که دوستای ما باشن ، آذر و آقای ه ، حالا به هر دلیلی ! ، خر شدن که تن به داغ مشروعیت بدن ؛
و از اونجا که ما ، که لاغر باشیم ، معتقدیم فقط و فقط رأی مردمه که مشروعیت می آره نه ... ؛
پیشنهاد می کنیم که مردم ، اینجا اهالی وبلاگستان ، مثل همیشه در این برهه ی حساس! به میدون بیان ؛ این بار نه برای زدن مهری بر شناسنامه ، بلکه برای زدن داغی بر سجل رابطه ی این دو تا جوون ، داغ مشروعیت !
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
ما ، که لاغر باشیم ، از این پس آذر و آقای ه را زن و شوهر اعلام می کنیم .
.
.
.
بسم الله ، اهالی وبلاگستان؛ بسم الله ...


لازم می دونم که در همینجا ، مراتب تقدیر و تشکر خودم رو ، از مسؤولین محترم شبکه ی سه سیما ، به خاطر تدارک و پخش مجموعه های فاخر کوله پشتی چهار و سینما گلخانه اعلام کنم .

جاکشای مخنث !


Monday, July 16, 2007
... درمانم مکن ...


Saturday, July 14, 2007
ای تف توی هوایی که نشه توش حتی سیگار کشید !
جخ به قول علی آقای حاتمی ِ هزاردستان "حال خوب بهتر از هوای خوبه" ؛
.
.
.
آخ که قربونش برم چقدرم این چندوقت حالمون خوبه ما !!
هعی ی ی ...


Friday, July 13, 2007
ببین عزیزم ؛
خدا به آدم یه زبون داده و دو تا لب ؛
هان !؟
پس فکر نمی کنی که بهتره بیشتر به جای حرف زدن ، لب بگیریم !
هان !؟


Tuesday, July 10, 2007
ای کلاغی که پریدی
از فراز سر ما ،
و فرو رفتی در اندیشه ی آشفته ی ابری ولگرد ،
و صدایت همچون نیزه ی کوتاهی ، پهنای افق را پیمود ،
خبر ما را باد ، با خود خواهد برد به شهر؛
.
.
.
تا آخر .
پ.ن : واقعن روحش شاد این فروغ ؛ چه شعرای پرمضمونی! داره .


Saturday, July 07, 2007
می دونم که شاید کمی عجیبه ؛
ولی باور کن ؛
هنوز در فکر آن کلاغم ؛ ...
دست خودمم نیست .
.
.
.
مرغ کوه تور تویی ؛ خسته به منقار مرا ...


Thursday, July 05, 2007
زمان
همه چیز را نابود می کند .


Wednesday, July 04, 2007
جانا به خرابات آ ، تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی ‌صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی ، دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی ، با ساغر شاهانه
از خانه برون رفتم ، مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو ، تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان ، نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل ، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا ، نیمی همه دردانه


Sunday, July 01, 2007
چند وقت پیش با این آقای هادی صحبتمون کشید به ویزیتورهای محترمی که از طریق سرچ کلمات و عبارات رسیدن به وبلاگ های ما ؛ در واقع بهتره بگم که صحبتمون کشید به کلمات و عبارات کلیدی!ای که ویزیتورهای محترم با سرچ اونها به وبلاگ های ما رسیدن/می رسند ؛ آره اینجوری درست تره ؛ در ادامه هم بحث های مزخرفی کردیم درراه رسیدن به یه روانشناختی از جامعه ی مخاطب و اینکه مثلن چه جور آدمی چرا آخه همچین چیزی رو سرچ میکنه اصولن ؟! اونم بعضن نه یه بار ، نه دو بار ، ... ؛
حالا فارغ از اینکه الان به نظرم این جور بحث ها کس شعر هستند و در عین حال باز هم اگر پا بدن پایه شون هستم ! می خوام اینو بدونم ،
آقا جان ،
این موقع قحبه آخه یعنی چی ؟! هان ؟!
جان مادرتون هرکی میدونه یه کمکی بکنه ؛ آخه حتمن یه چیزی هست که یه این تعداد زیاد دنبالش می گردن و از قضا می رسن به اینجا !هان ؟!
.
.
.
در همینجا ضمن سلام و عرض خیر مقدم به دوست یا دوستان محترمی که با جدیت! با سرچ شبانه روزی این عبارت به وبلاگ این حقیر می رسند ، پیشاپیش بابت راهنمایی و ارشاد دلسوزانه و مشفقانه شان کمال تشکر و امتنان را دارم .