از عصر فکری شده ایم که اگر اختیار آسمان این شب یلدا با ما بود ، صاف ِ پرستاره اش می کردیم و تا جایی که می شد می چسباندیمش به زمین ، آنقدر که دستتان برسد به چیدن ستاره ها ؟
یا نه، پاک ابری ش می کردیم ، از آن گرفته های یکدست خاکستری دبلیو دو یا سه ... ، گنگ و دور و خیالگونه ، پر از دانه های ریز و درشت ِ سفید ِ برف ، از آنها که اصلا هیچ پلانبندی ندارد و هرچه نگاه می کنی نمی فهمی پرده آخرش کدام ست !؟
چِل شدیم و نفهمیدیم .
.
.
.
بگذریم از اینکه خدایتان هیچ کدام این کیفیت ها اصلا دغدغه اش نبوده ، اینکه آسمان امشبمان این است جدن از بی سلیقگی ش ناشی می شود ؛ شاید هم طفلی به کارش علاقه مند نیست !