- نوآوری از سرش گذشته
- نوآوری که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب
- شکوفایی خالته بخوری پاته نخوری پاته
- با یک نوآوری گرمیش می شود با یک شکوفایی سردیش
- به بوی نوآوری آمدیم دیدیم دارند شکوفایی داغ می کنند (گاس که داغ ش رو هم حذف کنیم حال تر بده ها ، هوی رارنده ترن)
- برای کسی نوآوری کن که برایت شکوفایی کند (خیلی هم حرف خوبیه)
- نوآوری به تخمش می ره، شکوفایی به باباش
- تو که نوآوری بلدی چرا شکوفا نمی شوی؟
- نوآوری از محکم کاری عیب نمی کند
- نوآوری راست کردن
- نوآور به نوآور نمی رسه، شکوفا به شکوفا می رسه
(+)