Wednesday, September 10, 2008
آکتور زن فیلم، با لباس های راحت گل و گشاد و موهایی که از پشت جمع شده و همینجور بی تفاوت جایی روی سرش کلیپس خورده روبروی دوربین پیرمرد قرار می گیرد و با صدای کلاکت و فرمان حرکت پیرمرد شروع می کند به حرف زدن؛ دستهاش را مدام در هوا حرکت می دهد و با انرژی و حرارت راجع به موضوع داغ سیاسی/اجتماعی روز برای کسی حرف می زند و موضع می گیرد و توضیح می دهد و ...؛ هرچه می گذرد چهره اش از هیجان وعصبانیت برافروخته تر می شود ...
اینطرف اما، پیرمرد، آرام، تکیه اش را به صندلی اش داده، نگاهش را دوخته به کلوزاپ زن بر دریچه ی ویزورش ؛ رد نازک و محو رضایت بر چهره ی پیرمرد ... ؛ خوب می داند چه قصه ها که دارد برایمان می سازد و می پردازد و پشت هم می اندازد از این صورت ِ حالا دیگر کاملن گل انداخته ی زن ...