Tuesday, November 10, 2009

به خیال خودم نشسته م به خوندن یکی از ترجمه های پیام یزدانجو از یکی از رولان بارت ها؛ به خودم که می یام می بینم همه ی این بیست صفحه آخری که خوندم، مطلقن، چارتا کلمه و ترکیب دارن توی کله م بندبازی می کنن، و لاغیر؛

شالوده شکنی و فالوده فکنی
شالوده ی فکری و فالوده ی شکری

یعنی تو فک کن یه چیزی حول و حوش یک ساعت تمام؛ بلکم م بیشتر!